نویسنده: محمد اكرم فصيحي
درمفهوم ابتدایی وعامیانه
اصطلاح جامعه مدنی درمقابل جامعه بدوی قرارمی گیرد، در جامعه بدوی انسان از آزادی
عمل بیشتر برخوردار است اما جامعه مدنی برای اعضایش الزام آور است یعنی در جامعه
مدنی یا شهری اکثر برخوردها، حرکات و اعمال انسان باید سنجیده شده باشد تا به
دیگران آسیب وارد نگردد.
اصل اساسی شکل گیری جامعه
مدنی بر این است که دولتمردان و صاحبان قدرت خطا پذیر هستند و امکان اشتباه در
اموری وجود دارد که از جانب مردم به آ نها محول شده است.
دیگر
مردم باید به شکل قانونمند، آگاهانه و بدون ایجاد هرج و مرج قدرت دولت را کنترول
کنند و خود نیز دارای پایگاه های مستقل غیر دولتی قانونی باشند تا با
تکیه برآنها در قدرت دولت سهیم شوند.
جامعه مدنی شرکت شهروندان
را به شکل جمعی در عرصه عمومی ممکن می کند تا با بیان علایق و نظرات خویش ضمن در
نظر گرفتن مصالح عمومی دولتمردان را به جواب گويی فرا
خوانند، جامعه مدنی متشکل از نهاد های غیر دولتی است که دارای ویژگی
های زیر هستند:
1: مستقل ازدولتند.
2: خود جوش وداو طلبانه
اند.
3: خشونت خواه نیستند.
4: سیاست های دولتی را
بررسی ونقد می کند.
5: دارای ساختار آزادی
خواه هستند.
نهادهای جامعه مدنی به
منظور ایجاد واسطه میان دولت و مردم به وجود می آیند که این امر باعث مشارکت مردم
در قدرت سیاسی دولت می شود.
جامعه مدنی زمینه ای است
برای ابراز عقاید گوناگون که مخالفان را دشمن حساب نمی کند و برای
شنیدن نظرات آنها آماده هستند؛ به دیگر عبارت جامعه مدنی تکثر گرا است.
اساس جامعه مدنی بر پایه
های زیر استوار است:
1. انسان (شخصیت وجودی
شهروندان)
2. محوریت خرد و اندیشه .
3. اصالت کار و ارزش قائل
شدن به آن.
4. قانون مداری.
5. احترام به عقاید
مختلف.
جامعه مدنی شکل سنتی هرم
قدرت را عوض کرده ورابطه ای یک سویه ای دولت با مردم را به رابطه ای دوجانبه بدل
می کند تا قدرت در تمامی سطوح جامعه به شکل متعادل توزیع شود.
ویژه گی های فردی شهروند
جامعه مدنی
شهروند جا معه مدنی دارای
ویژه گی های فردی مانند:
1. اتکا بخود.
2. شجاعت در انتقاد
وابراز عقاید.
3. خرد ورزی و اتکا بدانش.
4. اعتقاد به اینکه
انسان خود سرنوشت خویش را می سازد میباشد.
در مقابل آن شهروند جامعه
سنتی دارای خصوصیات مانند:
1. نیازمند
به منجی و قهرمان.
2. ترس
وخود سانسوری.
3. خرافه
پرستی و باور به سنت های غلط.
4. اعتقاد
به قضا و قدر و تسلیم شدن در برابر آن میباشد.
مسؤلیت های اجتماعی
شهروند مدنی:
مسؤلیت های اجتماعی
شهروند جامعه مدنی در قبال سایر افراد جامعه را میتوان درموارد زیر بر شمرد:
توجه به دیگرا ن و درک
آنها ـ به جای خود بینی وخود نگری.
پذیرش عقاید
مخالف ـ به جای عدم تحمل.
مدارا وتحمل
دیگران ـ به جای خشونت طلبی.
احترام به انسانیت و کمال
دیگران ـ به جای نگاه ابزاری وغیر انسانی به سایر افراد.
مسؤلیت پذیری در قبال
خویش وجامعه ـ به جای فرا فکنی.
نگاه واقع بینانه به
دیگران ـ به جای قهرمان پروری یا تحقیر دیگران.
اعتقاد به برابر بودن
انسانها ـ به جای اعتقاد به شخص سالاری.
وظایف سیاسی شهروند
مدنی:
حکومت مردم
سالار بر خلاف نظام دیکتا توری برای خدمت به مردم شکل گرفته
است اما مردم نیز باید به قوانین ودستورات مردم سالا ری حاکم پای بند
باشد.
شهروندان حکومت مردم سالار
باید از فرهنگ مشارکت صبر و مدارا برخوردار باشند.
برای موفقیت مردم سالاری
لازم است که شهرندان فعال باشند نه منفعل. زیرا که موفقیت یا شکست حکومت بر عهده
آنهاست نه کسی دیگری.
برای سلامت حکومت های
مردم سالا ر رای دادن گاه بی گاه مردم کافی نیست بلکه توجه مسؤلیت
پذیری وتعهد شهروندان نقش اساسی دارد.
در حکومت مردم سالار
شهروندان به احزاب سیاسی می پیوندند و برای پیروزی نمایندگان منتخب شان مبارزه می
کنند و حتی آزادند تا به عنوان نامزد در انتخا بات شرکت کنند.
شهروندان جامعه مدنی به
نقد دولت می پردازند و دولت نیز به نیازها و خواست های قانونی آنها توجه
می کند.
بنا بر این خواسته های
مردم از مسیر مشخص به دولت منتقل می شود.
وبطور خلاصه می توان گفت
که امروزه جامعه مدنی در اصطلاح جامعه شناسی و علوم سیاسی در مقابل دولت به حوزه ی
از روابط اجتماعی اطلاق میگردد که فارغ از دخالت قدرت سیاسی باشد و مجموعه ی از
نهادها، موسسات و تشکل های غیردولتی را در بر می گیرد، که این برداشت از جامعه
مدنی محصول اندیشه ی سیاسی قرن های هیجدهم و نوزدهم در غرب می باشد، طبق این
دیدگاه جامعه مدنی حوزه روابط اجتماعی و دولت حوزه روابط سیاسی است سابقه پیدایش
جامعه مدنی به پیدایش حق اجتماع و انجمن کردن باز می گردد که تحقق آن از دیگرحقوق
بنیادی دشوارتر بوده است. در جامعه فیودالی جامعه مدنی کم و بیش محدود وجود
داشت. پراکندگی قدرت، حقوق مالکیت، مصونیت و امتیازات اشرافیت
زمیندار وجود شهرهای خود مختار و جز آن زمینه ای وجود چنین جامعه ای
مدنی ضعیفی را تشکیل میداد. در مقام مقایسه در شرق با توجه به ویژگی استبدادی
حکومتها، جامعه مدنی وگروه های اجتما عی بسیار ضعیف تر بودند.
در مقابل جامعه مدنی
جامعه توده ی می باشد، جامعه توده ای جوامع درحال گذار از سنتی به صنعتی
رامیگویند. خصوصیات اصلی جامعه توده ی ازهم گسیختگی، ضعف روابط و پیوندهای گروهی،
ضعف معیارهای اخلاقی و هنجاری، ازخود بیگانگی و تشنگی برای ایدئولوژی و رهبری و
همبستگی جدید و اقتدارگرایی است، با فروپاشی هویت های قومی، محلی، مذهبی، صنفی،
شؤناتی و طبقاتی و با پیدایش ارتباطات و سازمانهای اجتماعی و اقتصادی، توده ای
همسان سازی افزایش میابد. در متن جامعه توده ای امکان پیدایش سازمان های اجتماعی و
سیاسی توده ای و بویژه جنبشهای بسیج توده ای هستند.
در نتیجه بسیج سیاسی توده
ای طبقات پایین بدرون حوزهای سیاسی راه پیدا میکند. مشارکت درجامعه
توده ای گروهی و خود جوش یعنی مبتنی بر علایق و منافع صنفی نیست بلکه بسیج گرانه و
برانگیخته شده است. درچنین جامعه ای طبعا نهادها و تشکل های جامعه مدنی نمی توانند
تداوم یابند و این چنین جوامع از استعداد زیادی برای بسیج شدن توده ای
برخورداربوده که زمینه های زیادی استفاده رهبران سیاسی رافراهم می سازد.
نقش نهادهای مدنی درجوامع
دموکراتیک:
با توجه به آنچه تا حال
گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که درجوامع
دموکراتیک نهادهای مدنی خود جوش ونیرومند بوده وعلایق وخواسته های افراد را
درگروها و تشکل های مختلف سازمان می دهد، بنابر این جامعه مدنی به عنوان
حایل"ضربه گیر"میان دولت وتوده هاعمل می کند وزندگی سیاسی را ازخطر توده
ی شدن مصئون میدارد. خطرتوده ی شدن سیاست ناشی
از وعده و وعیدهای غیر واقع بینانه رهبران سیاسی است که برای پیش
برد کارخود به توده ها میدهند و توقعات آنها را بالا می برد و در نتیجه سیاست به
افراط گرایش می یابد.
قوت نهادهای مدنی هم مانع
توده ای شدن جامعه و هم مانع بسیج توده ی به وسیله رهبران سیاسی میگردد، در جامعه
دموکراتیک میان جامعه مدنی و دولت رابطه اندامواری وجود دارد به این معنی که زمینه
ای انتقال قدرت سیاسی از یک بخش جامعه مدنی به بخش های دیگرممکن می
گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر